سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، دنیا را به کسی که دوست داردو کسی که دوست ندارد، می دهد؛ امّا دین را جز به کسی که دوست دارد، نمی دهد . پس خداوند به هرکه دین داده، دوستش داشته است . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]


ارسال شده توسط محمدامیرتوحیدی در 89/2/14:: 10:17 عصر



منظور از عالم ذر چیست؟

راجع به عالم ذر حداقل شش قول وجود دارد که عبارت اند از:

1. محدثین و اهل ظاهر گفته¬اند: خداوند فرزندان آدم را به صورت ذرات کوچکی از پشت آدم درآورد و در آن حال آن¬ها را مخاطب قرار داد: (( الست بربکم؛ آیا من پروردگار شما نیستم؟ همگی در پاسخ گفتند: آری.1
این قول گرچه موافق با ظاهر بعضی روایات است، اما از سوی محققان اسلامی نقد شده است. مهم¬ترین اشکال، مخالفت آن با مدلول ظاهر آیه¬ی شریفه است که می¬فرماید: (( واذ اخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم))2ظاهر آیه این است که ما از پشت همه فرزندان آدم ذریه آنان را گرفته¬ایم نه تنها از صلب آدم.3
2. گروهی از مفسران از جمله صاحب تفسیر المنار گفته-اند: عالم ذر همان عالم جنین است و سؤال و پاسخ به زبان حال صورت گرفته نه به زبان قال؛4یعنی در نهاد انسان غریزه¬ی خداشناسی قرار داده شده است و بر این اساس، آدمی پیوسته پروردگارش را می¬شناسد و هنگامی که به نیاز خود به خدای جهان توجه پیدا کند، تو گویی به آنان گفته می¬شود آیا من خدای شما نیستم؟ آنان نیز می-گویند: آری، گواهی می¬دهیم که خدای ما هستی. البته این نظریه نیز خالی از اشکال نیست ، چون خطاب تکوینی هر چند صحیح است ولی قطعاً خلاف ظاهر است و تا دلیل روشن بر آن دلالت نکند نمی¬توان بر آن اعتماد کرد.5
3. گفته شده منظور از عالم ذر همان عالم ارواح است؛ یعنی ابتدا خداوند ارواح انسان¬ها را قبل از اجسادشان آفرید و مخاطب ساخت و از آن ها اقرار بر توحید خویش گرفت. این تفسیر با آیه¬ی (( و اذا اخذ ربک ...)) سازگار نیست، زیرا آیه سخن از گرفتن ذریه از پشت فرزندان آدم به میان آورده وارتباطی با مسأله ارواح ندارد.6
4. احتمال داده شده که گروهی از انسان¬ها بعد از تولد و کمال عقل، دلایل توحید را به وسیله انبیا شنیده¬اند و به آن پاسخ مثبت داده¬اند.7 این نظریه نیز با ظاهر آیه که سؤال از ناحیه¬ی خداوند بوده نه از ناحیه¬ی انبیای الهی سازگار نیست و از طرفی در آیه سخن از همه¬ی انسان¬ها به میان آمد، نه گروه کوچکی که نخست به انبیا ایمان آورده و بعد کافر شده¬اند.
5. بعد از بلوغ وکمال عقل، هر انسانی با ملاحظه آیات الهی به زبان حال به یکتایی پروردگار اعتراف می¬کند. در تفسیر دوم سخن از فطرت قلبی و در تفسیر پنجم سخن از فطرت عقل است.
6. علامه طباطبایی(قدس سرّه) می¬گوید: انسان و تمام اجزای جهان که در بستر زمان قرار دارند، وجود دو رویه دارند؛ رویی به سوی خدا و رویی به سوی زمان. از آن نظر که با خدا ارتباط دارد و خدا بر آن ها محیط است، هیچ جزیی از جزء دیگر غایب نمی¬باشد. نه خدا از آن ها غایب است و نه آن ها از محضر خدا غایب¬اند؛ ولی از آن نظر که موجودات در دل زمان قرار دارند و به صورت حوادث متفرق جلوه می¬کنند، آیه ناظر به وجود جمعی انسان¬ها در حضور خدا است؛ حضوری که غیبت در آن متصور نیست. گویی همه¬ی فرزندان آدم یک جا از پشت پدران گرفته شده گرد هم جمع آمده¬اند و در برابر خدا حضور دارند. در این حالت هر انسانی آفریدگار خود را حضوراً می¬یابد و یافته¬اش گواهی روشن بر وجود خدا و خداوندگاری او است. ولی قرارگرفتن انسان در گردونه¬ی زمان و تحولات و تطورات جهان، آدمی را آن چنان مشغول و از خود بی¬خود می¬کند که از آن علم حضوری که به آفریدگار خود داشت، غافل می¬گردد.8بر این تفسیر اشکال شده که از اذهان همگان بسیار دور است و هرگز نمی¬توان نام آن را تفسیر نهاد.9
بعضی از محققان پس از ذکر موارد فوق اظهار داشته¬اند: در مرحله¬ای از مراحل وجود انسان که هنوز برای ما کشف نشده، از انسان عهد و پیمانی گرفته شده است اما این مرحله چه مرحله¬ای بوده و در چه زمانی انجام گرفته است، هنوز معلوم نیست.10 برخی از میان تفاسیر یاد شده تفسیر دوم را که عالم ذر را با مسأله سرشت و فطرت خداشناسی هم آهنگ می¬شمرد، ترجیح داده¬اند؛11یعنی خداوند در خمیرمایه¬ی انسان از لحظه انعقاد نطفه، نور معرفت و توحید قرارداده است و این امر حقیقتی است که آیه¬ی فطرت و روایات معصومین بر آن دلالت دارد. قرآن مجید می¬فرماید: (( فأقم وجهک للدین حنیفاً فطرت الله التی فطر الناس علیها؛ صورت خود را متوجه آیین پاک و خالص پروردگار کن. از همان آفرینشی پیروی کن که خداوند مردم را بر آن آفریده است.))12
امام صادق(علیه السّلام) در تفسیر آیه¬ی فوق می¬فرماید: منظور از فطرت، اسلام است که خداوند سرشت همه را برآن قرار داده در آن روزی که از همه پیمان بر توحید گرفت و فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟13 امام علی(علیه السّلام) در خطبه¬ی اول نهج البلاغه بعثت انبیا را توجه دادن به ادای پیمان فطرت می¬داند و می¬فرماید: خداوند در میان مردم پیامبرانی برانگیخت و پیاپی فرستاد تا بشر را به ادای پیمان فطرت وا دارند.14

پی نوشت¬ها:

1- فخر رازی، تفسیر الکبیر، ج15، ص 46.
2- اعراف(7) آیه¬ی 172.
3- طبرسی، مجمع البیان، ج4، ص 467.
4- رشید رضا، المنار، ج9، ص 387.
5- جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج2، ص 73.
6- مکارم شیرازی، پیام قرآن،ج3، ص 114.
7- ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجنان، ج5 ، ص 326.
8- جعفر سبحانی، همان، ج2، ص 76.
9- همان، ص 78.
10- همان، ص 82.
11- مکارم شیرازی، همان، ج3، ص 119.
12- روم(30)آیه¬ی 30.
13- سید هاشم بحرانی، تفسیر برهان، ج2، ص 47.
14- نهج البلاغه، خطبه1.

 


ارسال شده توسط محمدامیرتوحیدی در 89/2/14:: 10:14 عصر



انسان و عالم ذر

معنای عالم ذر و تعهد انسان به خداپرستی در این عالم چیست؟
در این باره توجه به چند نکته لازم است:
الف) هیچ موجودی در وجود یافتنش دارای اختیار نیست و وجود انسان نیز از این قبیل است و عالم ذر، ربطی به آن ندارد.
ب) در مورد عالم «ذر» در میان دانشمندان، مفسران، متکلمان و محدثان، گفت و گوهای زیادی واقع شده است و این، نشانگر پیچیدگی موضوع (عالم ذر) می باشد.
خدای سبحان در قرآن کریم می فرماید: « به خاطر بیاور زمانی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، «ذریه ی» آنها را برگرفت و آنان را گواه بر خودشان گرفت و از آنها پرسید: « آیا من پروردگار شما نیستم؟ آنان همگی گفتند: آری، ما گواهی دادیم. این کار را خداوند به خاطر آن انجام داد که در روز قیامت نگویید ما از این موضوع –توحید و معرفه الله – غافل بودیم». 1
حال، این ظهور و بروز ( در عالم ذر) که واقع شده، به چه صورت انجام گرفته است و منظوراز عالم ذر چیست؟
1. محدثان در پاسخ می گویند: در بعضی از احادیث آمده است : فرزندان آدم تا پایان دنیا به صورت ذرات کوچکی از پشت آدم خارج شدند و فضا را پر کردند؛ در حالی که دارای عقل و شعور بودند و قادر بر سخن و تکلم بودند. خداوند از آنان پرسید: آیا من پروردگار شما نیستم؟ همگی در پاسخ گفتند. آری و به این ترتیب ، پیمان نخستین بر توحید گرفته شد.
2. گروهی از مفسران چنین می گویند: منظور از «ذر» ذرات نخستین وجود انسان (نطفه) است که از پشت پدران به رحم مادران انتقال یافت و به تدریح در عالم جنین، به صورت انسان کاملی درآمد و در همان حال، خداوند استعدادهایی به او داد تا بتواند حقیقت توحید را درک کند. از این رو، عالم ذر، عالم جنین است و سوؤال و پاسخ، به زبان حال صورت گرفته است.
3. منظور از عالم «ذر»، عالم ارواح است؛ یعنی، خداوند در آغاز، ارواح انسان ها را آفرید و مخاطب ساخت و از آنان اقرار بر توحید گرفت.
4. منظور از «ذر» ، اجزای بسیار کوچک نیست؛ بلکه ذر به معنای (ذریه) است؛ خواه کوچک و صغیر باشند یا بزرگ و کبیر. بنابراین، سوؤال و جواب در میان انسان و خداوند ، به وسیله ی پیامبران و به زبان «قال» می‌باشد.
5. سوؤال و جواب ( در عالم ذر) بین انسان و خداوند، به زبان حال، صورت گرفته است؛ آن هم بعد از بلوغ، کمال و عقل.
6. علامه طباطبایی می گوید: موجودات دارای دو نوع وجودند؛ یک وجود جمعی در نزد خدا که در قرآن به عنوان ملکوت از آن یاد شده است و دیگری وجودات پراکنده که با گذشت زمان، به تدریج ظاهر می‌شوند. به این ترتیب، عالم انسانیت دنیوی، مسبوق به عالم انسانیت دیگری است که در آن جا هیچ موجودی از پروردگار پوشیده نسیست و با شهود باطنی، اورا مشاهده کرده، به واحدیت او اعتراف می کندو سوؤال و جواب در عالم «ذر» مربوط به آن جا می‌شود.2
آیه ی میثاق، از آیاتی است که مفسران سوؤال های زیادی دربارة آن مطرح کرده اند که برخی به شرح ذیل است:
1. این میثاق الهی ، در چه عالمی انجام گرفته است؟
2. این پیمان، در چه شرایطی واقع شده است؟
3. آیا این عهد ، به صورت دسته جمعی بوده است یا تک تک انسان ها حضور داشته اند؟ پیش از آن که به آرای صاحب نظران اشاره کنیم، لازم است توجه کنیم که گر چه نکات مهم و دقیقی در این بحث وجود دارد ، ولی این آیه به روشنی دلالت می کند که خدا با فرد فرد انسانها مواجهه داشته و به آن ها گفته است.« آیا من خدای شما نیستم»؟ آنان نیز گفته اند: «آری، تویی خدای ما».
منشاء ابهام ، این است که ما خودمان چنین چیزی به خاطر نداریم. برخی از این مطلب روشن، نتیجه‌ای جالب گرفته‌اند و گفته‌اند که چنین مکالمه ی حضوری و عذربراندازی که خطای در تطبیق را هم نفی می‌کند، جز با علم حضوری و شهود قلبی حاصل نمی‌شود؛از این رو، معرفتی که در آیه به آن اشاره شده است، معرفتی شخصی خواهد بود و نه شناختی کلی که با مفاهیم عقلی حاصل می‌شود و تفاوت اولی با دومی دراین است که در اولی، شخص خالق و اوصاف آن هم چون یگانگی و ربوبیت او مشخص می‌گردد؛ ولی در دومی ، تنها نفس خالق کلی ، بدون تشخص معلوم می‌شود. 3
آرای صاحب نظران درباره ی جایگاه میثاق به قرار زیر است:
1. این نظریه ی عالم ذر می‌گوید که ارواح انسان‌ها قبل از تعلق به بدن، به ذرات ریزی تعلق گرفته است و آن ذرات ، با تعلق ارواح، زنده و آگاه شدند؛ پس از آن، خداوند این مطلب را میثاق گرفت . بر اساس نظر این گروه، آیه ناظر به عالم ذر است؛ یعنی خداوند از صلب آدم، ذرات ریزی را استخراج کرد و با تعلق ارواح به آنها، از آنان عهد و پیمان گرفت. علامه مجلسی و آقا جمال الدین خوانساری این نظر پذیرفته‌اند.4
نقد:
الف) این نظریه، با ظاهر آیه مخالف است؛ زیرا آیه می گوید که خدا از صلب بنی آدم، ذریه آنها را گرفت و نه از صلب آدم.
ب) نظریه فوق مستلزم تناسخ است و تناسخ به حکم عقل باطل است؛ زیرا بر این اساس، تمام انسان‌ها یک بار به این جهان گام نهاده‌اند و پس از یک زندگی کوتاه، از این جهان رخت بربسته‌اند و بار دیگر، به تدریج، به این جهان بازگشته‌اند که این، همان تناسخ است .5
ج) اگر این پیمان، با آگاهی کامل اخذ شده است، چرا کسی فعلاً از این پیمان خبری ندارد؟
2. برخی چون زمخشری، بیضاوی، شیخ طوسی، سید قطب، علامه شرف الدین عاملی و میرداماد، محمد تقی جعفری و...قایلند که این آیه، در مقام بیان واقع نیست؛بلکه از طریق تمثیل ، به مسأله فطرت اشاره دارد. به نظر این گروه، منظور آیه این است که خداوند با اعطای نعمت‌های بی‌شمار و اعطای عقل به انسان، گویا توقع و انتظار دارد که انسان در مقابلش تعظیم کند، و انسان هم طبق ذات فطرت خود، به این خطاب مجازی خداوند لبیک گفته است.6 مهم ‌ترین اشکال این نظریه، مخالفت آن با ظاهر کلام الهی می‌باشد؛ زیا آیه ی با کلمه «اذ» که علامت گذشته می باشد؛ نازل گردیده است.
3. شیخ مفید، اصل عالم ذر را به صورت حقیقی و تکوینی پذیرفته است؛ ولی خطاب‌های رد و بدل شده ی خدا و انسان‌ها را به نحو حقیقی منکر شده و همه آنها را به تمثیل و مجاز حمل کرده است. 7
انتقادهای وارد بر نظریه‌های اول و دوم، بر این نظریه هم وارد است.
4. به اعتقاد علم الهدی، عالم ذر، واقعاً بوده است؛ اما تمام ذریه ی آدم در آن عالم حاضر نبوده‌اند؛ بلکه اختصاص به اولاد کفار دارد.8
1. این نظریه با ظاهر آیه که دلالت بر اخذ میثاق از عموم دارد، مخالف است.
2. اگر تنها میثاق اولاد مشرکین مقصود بود، باید به نحوی روشن ادا می‌گردید.9
5. استاد جوادی آملی معتقد است که مراد از آیه،بیان واقعیت خارجی است و خداوند متعال به لسان عقل و وحی و با زبان انبیاء از انسان میثاق گرفته است؛ یعنی خداوند در برابر درک عقلی و رسالت وحی، از مردم پیمان گرفته است که معارف دین را بپذیرند. وی در تایید نظریه ی خود به پنج نکته اشاره می‌کند و می‌گوید « این معنا، برای عقل و وحی، نحوه‌ای تقدم نسبت به مرحله ی تکلیف وجود دارد؛ لذا ظاهر کلمه ی «اذ» محفوظ می ماند. منظور از نحوه ی تقدم ، این است که اول پیامبران می‌آیند و مقدمات پذیرش را فراهم می‌کنند؛ سپس تکلیف حادث می‌شود».10
این نظریه، به تأویل نزدیک تر است تا تفسیر، زیرا از اذهان همگان دور است و افزون بر آن، خطاب‌های آیه را طبق این تفسیر، باید بر مجاز حمل کرد و نه حقیقت.
علامه طباطبایی هم در نقد نظریه ی فوق می‌گوید: « اگر منظوراز اخذ میثاق ، همان زیان وحی باشد؛ [باید] مانند سایر احکام می‌فرمود: به مردم چنین ابلاغ کن؛ به این که بگویید: شما به یاد بیاورید.11
6. علامه طباطبایی معتقد است که مقصود آیه ، جنبه ی ملکوتی انسان هاست ؛ یعنی جای شهود و اشهاد و جایگاه میثاق، ملکوت انسان هاست ؛ زیرا با توجه به ظاهر آیه که فرمود « و اذ اخذ؛ یعنی به یاد بیاور» استفاده می‌شود که اولاً، قبل از این جایگاه محسوس، جایگاه نامحسوس دیگری وجود داشته است که در آن جا میثاق انجام گرفته است. ثانیاً ، صحنه ی اخذ میثاق، بر نشأیه حس و طبیعت مقدم است. ثالثاً، چون این دو جایگاه با هم متحدند و از هم جدا نیستند، خداوند به انسان ملکی و مادی امر می‌کند که به یاد آن جایگاه ملکوتی باشد و وقتی به یاد آن جایگاه باشد، آن را حفظ می‌کنند.
7. این نظریه در میان علما مورد توجه جدی قرار گرفته است و آنان، نظرهای مختلفی درباره ی آن اظهار کرده‌اند استاد جوادی آملی ، استاد جعفر سبحانی و شهید دکتر بهشتی این نظریه را نقد و بررسی کرده اند.
طبق نظریه ی علامه و تمامی کسانی که عالم ذر و گفت و گوی بین انسان و خدا را پذیرفته‌اند ، فلسفه ی وجود آن عالم این است که انسان با شهود باطنی ، خدا را مشاهده و به وحدانیت او اعتراف نموده است و این شهود، باعث می‌شود که در عالم مادی که موانع مختلفی سر راه دارد، آن عالم را و شهود خدای خویش را که سرمایه ی اصلی هدایت و نجات اوست، فراموش نکند و تا زمانی که آن میثاق و آن شهود فطری در درون جان انسان زنده باشد، راه انحراف را در پیش نخواهد گرفت و در واقع، آن شهود عالم ملکوت و عالم ذر، می‌تواند تضمین کننده ی نجات انسان و ماندن بر صراط توحید باشد؛ البته این امکان وجود دارد که انسان، گنجینه های عالم ملکوت و فطرت را با آلودگی های گناه و حب دنیا دفن کند؛ ولی اگر به پیامبران و امامان این امکان را بدهد که به آنها دسترسی پیدا کنند، آن گنجینه‌ها را از زیر خروار حجاب ها نجات می دهند.
امام علی علیه السلام درباره ی هدف بعثت می فرماید: « خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود و هر چند گاه، متناسب با خواسته‌های انسان‌ها، رسولان خود را پی در پی اعزام کرد تا وفاداری به پیمان فطرت را از آنان بازجویند و نعمت های فراموش شده را به یاد آورند و با ابلاغ احکام الهی، حجت را بر آنها تمام نمایند و توانمندی‌های پنهان شده ی عقل ها را آشکار سازند». 12
از جملات بالا به حکمت و فلسفه دوم برای عالم ذر می توان پی برد و آن سهولت یافتن هدایت انسان‌ها توسط پیامبران و امامان و مصلحان است، وجود شهود عالم ملکوت و عالم ذر، این زمینه را برای رهبران دینی آماده می‌کند که بشر را به راحتی هدایت نمایند و با زنده نمودن آن پیمان و کشف گنجینه‌های فطرت، به سادگی انسان ها را به راه راست رهنمون سازند.
فلسفه دیگر این است که معلمان و انسان‌های متدین، از هدایت دیگران هرگز ناامید نشوند؛ زیرا خواهند دانست که عوامل مختلفی در درون انسان ها، آنان را برای اصلاح یاری می‌رساند؛ عوامی مثل عقل آدمی، وجدان اخلاقی، فطرت و وجود عالم ذر و شهود ملکوتی آن.
در واقع، مجموعه اینها، عوامل ستون پنجم درونی به حساب می‌آیند که باعث می‌شوند مصلحان تا آخرین لحظه، ازهدایت انسان‌ها ناامید نشوند و به همین جهت گاهی برخی افراد با یک جرقه در آخرین روزهای عمر خود، به فطرت حقیقی و شهود ملکوتی خود برگشته، در صراط حق و توحید قرار گرفته‌اند.
برای اطلاعات بیشتر به منابع زیر مراجعه کنید:
1. فطرت در قرآن ، جوادی آملی ، ج 12
2. منشور جاوید، جعفر سبحانی، ج2.
3. تفسیرالمیزان ، علامه طباطبایی، ج 8.
4. خدا از دیدگاه قرآن، دکتر بهشتی.
5. کیهان اندیشه، شماره 58.

پی نوشت:

1. اعراف(7) ، آیه 172.
2. المیزان، ج 8 ، ص 320-333.
3. مصباح یزدی ، معارف قرآن ، ج 2 و 1، ص 47-37.
4. کیهان اندیشه، شماره 58؛ مقاله نگاهی به عالم ذر از محمدحسن قدردان.
5. علامه طباطبایی، المیزان، ج 8، ص 327-325.
6. کیهان اندیشه، شماره 58.
7. همان.
8. ملاهادی سبزواری ، غررالفوائد، چاپ سنگی،ج 1، ص 20.
9. منشور جاوید، ج2، ص 80.
10. فطرت در قرآن ، ج12، ص 137-122.
11. المیزان، ج 8، ص 334.
12. نهج البلاغه، محمد دشتی، ص 38.

منبع: ماهانامه ی فرهنگی اجتماعی دانشجویی پُرسمان،تیرماه 1385،شماره ی 46،صص 9 و 8.

 


درباره
صفحات دیگر
آرشیو یادداشت‌ها
لینک‌های روزانه
پوندها
786