سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سخن در بند توست تا بر زبانش نرانى و چون گفتى‏اش تو در بند آنى ، پس زبانت را چنان نگهدار که درمت را و دینار . چه بسا سخنى که نعمتى را ربود و نقمتى را جلب نمود . [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط محمدامیرتوحیدی در 89/1/28:: 5:35 عصر

قوامیت مردان بر زنان در خانواده


 

سید ابراهیم سجادى

همزیستى زن و مرد در طول تاریخ بشر, همواره با زیبایى و زشتى هایى همراه بوده است.
در داستان بلند و دامنه دار زندگى بشر, حساس ترین بخشها و صحنه هاى عاطفى, هیجانى, شورانگیز و مهرآفرین به زنان اختصاص یافته است, چنان که غم انگیزترین صحنه ها و تأسف بارترین آنها نیز درباره زنان و علیه آنان به اجرا در آمده است !
به رغم نقش حساس و عاطفى و شیفتگى آفرین زن در جامعه و کانون خانواده به عنوان همسر یا مادر و به رغم مهرورزى که از جانب مرد نسبت به او انجام گرفته و مى گیرد, سوگمندانه تاریخ در همه جاى جغرافیاى انسانى خود از دیرباز تاکنون, خاطره هاى تلخى را از ستم ورزى مردان بر زنان به یـاد دارد!
در بخشى از این خاطره هاى تلخ که به گذشته باز مى گردد, زنان در چین, هند, مصر, ایران و شبه جزیره عربى, گوش به فرمان مرد, زندانى در خانه و بى نقش در ازدواج و طلاق خود دیده مى شوند 1; در جامعه سومرى به آسانى توسط مرد کشته مى شوند و یا براى اداى دین او به فروش مى رسند. 2 به طور کلى در عهد باستان مرگ و زندگى شان در دست مرد است و براى آنها قانون و دادگاهى جز سخن و قضاوت مرد وجود ندارد. 3 در فرانسه پس از سال 586 میلادى انسان بودن آنها تأیید مى شود. 4 در بریتانیا تا سال 1882 میلادى حق تملک ندارند. 5 و در آفریقا تا قرن نوزده همچنان مانند بردگان و کالاى کشاورزى خرید و فروش مى شوند. 6 با چنین محرومیتى نه ترحم فیلسوفان را به خود جلب مى توانند کرد و نه از حمایت ادیانى چون یهودیت و مسیحیت برخوردارند.
ارسطو مى گفت: نسبت زن به مرد, مثل نسبت غلام به مولا و بدن به روح و قوه تفکر است. 7
در کتاب مقدس مى خوانیم:
(زن را اجازت نمى دهیم تعلیم دهد یا بر شوهر مسلط شود, بلکه در سکوت بماند, زیرا آدم اول ساخته شد و بعد حوا, و آدم فریب نخورد, بلکه زن فریب خورد و در تقصیر گرفتار شد 8.)
در جاى دیگر از این کتاب آمده است:
(چشمت به شوهرت باشد و وى بر تو حکومت خواهد کرد 9.)
در رساله پولیس رسول به تیموتاج آمده است:
(شوهر سر زن است. چنان که کلیسا مطیع مسیح است, هم چنین زنان نیز شوهران خود را در هر امرى مطیع باشند 10.)
هم اکنون نیز زن در کلیسا سوگند مى خورد که در همه عمر مطیع شوهر باشد و بدون اجازه او کارى انجام ندهد, وى حق تملک ندارد و حتى اموال ارثیه او نیز با عقد ازدواج, خود به خود در تملک مرد درمى آید 11.
انباشت این خاطره هاى سنگین در طول زمان در عصر جدید به واکنشى انجامید که فمینیسم نام گرفت.
بنیاد جریان فمینیستى دعوتى است براى خود شناسى, خود باورى و رقابت زنان با مردان, براى تصاحب همسان مشاغل اجتماعى و حضور فعال در تمام صحنه ها. و بر اساس رادیکال ترین نوع آن, تفاوت دو جنس انکار مى شود, نهاد خانواده امرى غیر طبیعى و ساختگى 12 و سبب ناپایدارى, کم طاقتى و عصبى بودن زن تلقى مى گردد 13, و بچه زایى عامل اصلى مشکلات, رانده شدن به حاشیه, کشیده شدن به فرو دستى و وابستگى زن به مرد قلمداد مى شود و رهایى از این حقارتها در جایگزینى ولادتهاى آزمایشگاهى و علمى به جاى زایمان طبیعى امکان پذیر مى نماید 14.
شعارها مؤثر مى افتد, زنان سالها به مبارزه پى گیرشان ادامه مى دهند و به پیروزى هایى در عرصه هاى اجتماعى, اقتصادى, سیاسى نایل مى گردند ولى در متن موفقیت هایى این چنینى, زن در عصر جدید دوباره خود را تنها بلکه تنهاتر و خسته تر از گذشته مى بیند و به تعبیر برخى متفکران: اکنون زن غربى در قالب آزادى و تساوى حقوق, به کارخانه, صحنه سیاست و میدان هنر و مدیریت و بازار کار و تجارت کشیده شده است و مردان هم از نیروى آنان در نیل به اهداف اقتصادى خود سود مى برند و هم با در کنار داشتن این جنس لطیف, از پذیرش بار مسؤولیت خانواده تا آنجا که بتوانند شانه خالى مى کنند.15
موناشارن نویسنده آمریکایى مى گوید:
آزادى زنان براى ما افزایش درآمد, سیگار ویژه زنان, حق انتخاب تنها زیستن, تشکیل خانواده یک نفره, ایجاد مراکز بحران تجاوز …, عشق آزاد و زنان متخصص بیمارى هاى زنان را به ارمغان آورده, ولى در ازاى آن چیزى را به غارت برد که خوشبختى بسیارى از زنان در گرو اوست و آن وجود همسر و خانواده است 16.

دو برداشت ناهمخوان

در این میان رابطه زن و مرد مسلمان در زندگى زناشویى به رغم اعتقاد به قرآن و اسلام, گاه دمساز با سنتهاى عهد باستان مى نماید و زمانى از شعارهاى فمینیستى الهام مى گیرد و در مواردى نیز گرفتار سردرگمى مى باشد. تنش و اصطکاک آرا در حوزه پژوهش این موضوع نیز نگران کننده است, برداشتهاى پژوهشگران متون قرآنى و روایى در این زمینه با آشفتگى و تشویش همراه است که مراجعه بدانها نه تنها دست یابى به دیدگاه زلال قرآن را در پى ندارد که جویندگان حقیقت را با حیرت فزون تر روبه رو مى سازد, شمارى از مفسران و محققان با استناد به دو آیه (الرجال قوّامون على النساء بما فضل اللّه بعضهم على بعض و بما أنفقوا من أموالهم) (نساء/ 34) و (وللرجال علیهن درجة) (بقره/ 228), براى مرد سلطه اى بى چون و چرا قائل شده در توضیح قوامیت او مى گویند:
(شوهر رئیس, بزرگ حاکم و تنبیه کننده زن است هرگاه بدخوى گردد17.)
(مردان با امر و نهى, به راست نمودن زنان مى پردازند, چونان که فرمانروایان بر رعیت فرمان مى رانند18.)
(مردان بر زنان تسلط دارند; در تدبیر, ادب کردن, اصلاح نمودن و آموزش دادن 19.)
معتقدان به سالارى و خدایگانى مرد در خانه, حقانیت باور خود را در گفته بعضى از آگاهان به لغات عربى (که فرماندهى را یکى از معانى قوّام مى دانند20 ) و سخن خود قرآن (الرجال قوّامون … بما فضّل اللّه بعضهم على بعض) و(و للرجال علیهنّ درجه) جست وجو نموده واقعیت برترى مرد را مزایاى جسمى, روحى, حقوقى و تکلیفى مى دانند که واژه هاى (درجه) و (فضل) بدان اشاره دارد.
طبق اظهارات زمخشرى آن مزایا عبارتند از: خرد, ثبات قدم, قوت اراده, نیروى جسمى, توان نویسندگى (به صورت غالب), سوار کارى, تیر اندازى, مرد بودن پیامبران, عالمان و رهبران, اختصاص داشتن مواردى به مردان از جمله خطبه خواندن, اعتکاف, تکبیر در ایام تشریق (نزد ابوحنیفه), گواهى در باب حدود و قصاص, فزونى سهم میراث, برخوردارى از حق تعصیب در باب میراث, ولایت بر عقد, ولایت بر طلاق, حق رجوع در طلاق رجعى, حق تعداد ازدواج, انتساب اولاد به پدر, داشتن ریش و داشتن عمامه 21.
ابن کثیر مى گوید:
(مراد از درجه, برترى مرد بر زن است در آفرینش, اخلاق, مقام, اطاعت خدا, انفاق, اقدامات مصلحت آمیز و مقام برتر در دنیا و آخرت 22.)
فخر رازى با استناد به آیه (و من آیاته أن خلق لکم من أنفسکم أزواجا لتسکنوا إلیها) (روم/21) مى نویسد:
(به مقتضاى این آیه زن براى عبادت و پذیرش تکالیف آفریده نشده است, زنان به دلیل ناتوانى و کم عقلى چون کودکانند و شایسته بود که همچون آنان تکلیف نداشته باشد, ولى خداوند آنان را مکلف نمود تا گوش به فرمان شوهر باشند و از عذاب خدا بترسند تا نعمت بر مردان به کمال خود رسد.23)
وى پس از بیان برترى هاى مرد مى گوید:
(وقتى برترى مرد بر زن در این امور ثابت گردید این مطلب آشکار مى شود که زن چون اسیر ناتوان در دست مرد است24.)
برخى دیگر با تأثیر پذیرى از نهضتهاى فمینیستى, به انکار زبان تشریع در آیه (الرجال قوّامون على النساء) پرداخته بر این باورند که هدف آیه به تصویر کشیدن روابط زن و مرد در محیط نزول قرآن بوده است25 که در آن اصل تفاوت حقوقى زن و مرد همچون تفاوت فقیر و غنى به عنوان یک واقعیت تلخ و نیز تغییر آن به عنوان یک خواسته آرمانى مورد تأکید قرار مى گیرد. ابو زید یکى از حامیان این تفکر مى نویسد:
(برترى مردان بر زنان جزء مقدرات مطلق الهى نیست, بلکه باز گو کننده واقعیتى است که دگرگونى آن مطلوب است, (درجه) داده شده به مرد بر ضرر زن (للرجال علیهن درجة) شاخه و فرعى است از اصل (لهنّ مثل الذى علیهنّ) [به سود زنها است همانند آنچه بر ضرر آنها است] یعنى بر اساس عادتها و رسوم جاافتاده در جامعه کسى نگفته و صحیح هم نیست که بگوید: سنتها و عادتها احکام الهى جاودانه و مطلق است. اگر تشریع را در متن این توصیف بپذیریم معناى آن سلطه کور و بى قید و شرط مرد نیست تا تصمیم او نافذ و اطاعتش بى چون و چرا واجب باشد, بلکه معناى قوامیت, پذیرش مسؤولیت اقتصادى و اجتماعى است … قوامیت در این صورت مسؤولیتى است که هرکدام از زن و مرد که توان لازم را داشته باشد, آن را به عهده مى گیرد و یا متناسب با شرایط به صورت مشترک به انجام آن مى پردازند, این که قرآن قوامیت را بر اساس برترى و قدرت انفاق دانسته, ولى مشخص ننموده که چه کسى بر چه کسى برترى دارد, مى تواند دلیلى باشد بر این که این مسؤولیت, مى تواند بین زن و مرد دست گردان شود یا با تلاش مشترک آن دو انجام پذیرد26).
آنچه تا کنون نقل شد, بخشى از نگاه هاى افراطى به مسأله زن بود, اما این تحقیق از سویى درپى تبیین دیدگاه قرآن به صورت واقع بینانه و حقیقت گرایانه است و نقد و بررسى دیگر دیدگاه ها را در باب قوّامیّت, هدف اساسى خود نمى شناسد, ولى از سوى دیگر بیان تطبیقى مسائل, خود نقدى ضمنى بر ساید دیدگاه ها نیز به حساب مى آید.
سیستم بیانى قرآن ویژه خود قرآن است و چینش آیات آن از مبناى خاصى تبعیت مى کند, شبکه معنایى, هر آیه را با تمام آیات قرآن پیوند مى دهد, به همین دلیل هر آیه اى با تمام آیات تعامل تبیینى داشته و در افاده معناى خود از همه آیات کمک مى گیرد و به همه نیز کمک متقابل مى رساند.
(مثانى) نامیده شدن قرآ ن و ضرورت تلاوت دوره اى آن مى تواند ناظر به این باشد که برداشت از هر آیه باید در پرتو تمام آیات قرآن و سیاق پیرامون آن صورت گیرد 27 و این تنها راه مصونیت قرآن از تفسیر به (رأى) و تحلیل پیش فرض هاست, ولى حاکمیت روش تفسیر و پژوهش ترتیبى قرآن, جاذبه سنتهاى ملى-قومى و فراورده هاى فکرى هر زمان, سبب مى شود که سیاق قرآن نادیده گرفته شود و قرآن پژوه گرفتار تفسیر به رأى گردد, به همین دلیل فخر رازى در داورى پیشین خود از این سخن خداوند غافل مانده است که مى فرماید:
(وما خلقت الجنّ و الانس الالیعبدون) ذاریات/ 56
ما جن و انس را نیافریدیم جز براى بندگى خود.
که فلسفه آفرینش زن و مرد (انس) را عبادت مى داند, و از سوى دیگر ابوزید نیز از تأمّل در سیاق آیه باز مى ماند که فرموده است (الرجال قوّامون على النساء).

پیش نیازهاى فهم قوّامیّت مرد

آیه (إنّ هذا القرآن یهدى للتى هى أقوم) (اسراء/ 9) اساس تمام دیدگاه ها و دعوتهاى قرآن است که در آن آموزه هاى خود را با وصف (اقوم) تعریف مى نماید که به معناى (پایدارتر) است, یعنى دعوتهاى دینى رهنمودى است در جهت پایدارى و استوارى فرایند خلقت و سرشت آدمى که شامل خیر دنیا و آخرت و اصلاح معاد و معیشت انسانهاست با بیشترین کارایى در مقایسه با سایر ادیان و مکاتب.28
این داعیه قرآن به طور طبیعى به نظام همسرى و زندگى زناشویى نیز توجه دارد و دست یابى به این دیدگاه متعالى نیازمند نگاهى جامع و روشمند به آیات قرآن است و همزمان باید به مقولات مرتبط نظرافکند که از آن جمله همسانى و نا همسانى هاى زن و مرد ازنگاه قرآن مى باشد.

همسانى ها و ارزشهاى اکتسابى

قرآن ضمن بیان مراحل تکوین جسمانى انسان ,بارها از آفرینش همسان زن و مرد و خاستگاه آفرینش آنها سخن گفته و در مرحله اى از مراحل رشد جنین, ساختار معنوى سرشت یا آموزشها و تقاضاهاى فطرى انسان, چه زن و چه مرد را به عنوان عامل درونى کمال خواهى مطرح کرده است:
(و أنّه خلق الزوجین الذکروالأنثى. من نطفة إذا تمنى) نجم / 46-45
و همانا جفت نر و ماده را آفرید از نطفه اى که مى ریزد.
(ألم یک نطفة من منیّ یمنى. ثمّ کان علقة فخلق فسوّى. فجعل منه الزوجین الذکروالأنثى) قیامت / 39-37
آیا او نطفه از منى ریخته شده نبود, سپس خونى آویخته شد, پس خدا او را آفرید و سامان داد و نر وماده را از او پدید آورد.
(ونفس و ماسوّاها. فألهمها فجورها و تقواها) شمس / 6-7
سوگند به نفس و آن که او را نیکو بیافرید و به او شر و خیر را الهام کرد.
مرحله تسویه نفس, مرحله اى است که بدن با اندام مناسب, شکل اولیه خود را یافته شایسته پذیرش روح انسانى مى شود,چنان که در داستان آدم مى خوانیم:
(فإذا سوّیته و نفخت فیه من روحى فقعواله ساجدین) حجر / 19
پس آن گاه که او را به خلقت کامل بیاراستم و از روح خود در او دمیدم, در برابر او به سجده درافتید.
روح الهى که پس از شکل گیرى متوازن اندام جنین - مذکر و مؤنث - دمیده مى شود در کنار استعداد تمایل به خوبى ها و نفرت از بدى ها, استعداد پرورش خوبى ها و زمینه هاى آلایش به بدى ها رانیز در خود دارد, به همین دلیل قرآن مى گوید :
(قد أفلح من زکّیها. و قد خاب من دسّیها) شمس/10ـ9
رستگار شد کسى که نفس را بپروراند, و زیان دید کسى که آن را مدفون ساخت.
قرآن توان خود سازى و خود سوزى زن و مرد را همسان دانسته و کمال و نقص آن دو را به صورت همزمان یاد مى کند:
(الخبیثات للخبیثین و الخبیثون للخبیثات والطیّبات للطیّبین و الطیبّون للطیّبات) نور/ 25
زنان پلید, شایسته مردان پلید, و مردان پلید, شایسته زنان پلید مى باشند, و زنان پاک, شایسته مردان پاک, و مردان پاک, شایسته زنان پاک هستند.
(إن المسلمین و المسلمات و المؤمنین و المؤمنات و القانتین و القانتات و الصادقین و الصادقات والصابرین و الصابرات و الخاشعین و الخاشعات و المتصدّقین و المتصدّقات و الصائمین والصائمات والحافظین فروجهم و الحافظات والذاکرین الله کثیراً والذاکرات أعّد اللّه لهم مغفرة و أجراً عظیما) احزاب / 35
همانا براى مردان مسلمان و زنان مسلمان, مردان با ایمان و زنان باایمان, مردان مطیع خدا و زنان مطیع خدا, مردان راستگو و زنان راستگو, مردان بردبار و زنان بردبار, مردان خاشع و زنان خاشع, مردان صدقه دهنده و زنان صدقه دهنده, مردان روزه دار و زنان روزه دار, مردان باعفّت و زنان باعفّت و مردانى که زیاد به یاد خدا هستند و زنانى که بسیار به یاد خدا هستند; خداوند مغفرت و پاداش بزرگ مهیا ساخته است.
صفاتى که به صورت مشترک براى زن و مرد دست یافتنى هستند, عزم و ثبات قدم و تلاش علمى و عملى را مى طلبند و با تکرار و ممارست شکل مى گیرند. قرآن درباره نقش مؤثر عمل صالح ـچه از ناحیه مردان و چه از سوى زنان ـ در شکل گیرى زندگى دلپذیر و آرمانى مى گوید:
(من عمل صالحا من ذکر أوأنثى و هو مؤمن فلنحیینّه حیاة طیّبة و لنجزینّهم أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون) نحل / 97
زن و مرد با ایمانى را که عمل صالح دارند, زندگى پاک و دلپذیر مى دهیم و پاداش بهتر از عمل او به ایشان عطا مى کنیم.
حیات طیّبه, نمود کمالاتى است که انسان در پرتو درک و اراده بدانها دست مى یابد, حق و باطل به صورت آشکار در افق دید او ظاهر مى گردد, و سلطه شیطان, هواى نفس و زرق و برق دنیا بر انسان پایان مى پذیرد.29
چنین دستاوردى هم تکیه به خرد آدمى دارد و هم به آزادى عقل از اسارت خیالات و پندارها مى انجامد 30. قرآن با نامگذارى چنین خردمندانى به (اولوالالباب) از جهان شناسى, آرمانها و تحقق خواسته هاى آنان سخن گفته و بر همسان بودن زن و مرد در این ویژگى ها تأکید کرده است:
(إنّ فى خلق السموات والأرض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لأولى الالباب. الذین یذکرون اللّه قیاما و قعوداً و على جنوبهم و یتفکّرون فى خلق السموات و الأرض ربّنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار. ربّنا إنّک من تدخل النار فقد أخزیته و ماللظالمین من أنصار. ربّنا إنّنا سمعنا منادیا ینادى للایمان أن آمنوا بربّکم فآمنّا ربّنا فاغفر لنا ذنوبنا و کفّر عنّا سیّئاتنا و توفّنا مع الأبرار. ربّنا و آتنا ما وعدتنا على رسلک و لاتخزنا یوم القیامة إنّک لاتخلف المیعاد. فاستجاب لهم ربّهم أنّى لا أضیع عمل عامل منکم من ذکر أو أنثى بعضکم من بعض) آل عمران / 195-190
همانا در آفرینش آسمانها و زمین و رفت و آمد شب و روز, براى صاحبان خرد ناب نشانه هایى است; آنها که در حال ایستاده, نشسته و خفته خدا را یاد مى کنند و همواره در خلقت آسمانها و زمین مى اندیشند و مى گویند: پروردگارا این همه را بیهوده نیافریده اى; پاک و منزهى; ما را از عذاب آتش مصون دار, پروردگارا آن را که در آتش افکنى خوار مى سازى و ستمکاران را کسى یارى نخواهد کرد, پروردگارا ما چون صداى منادى را که مردم را به ایمان فرا مى خواند شنیدیم, اجابت کردیم پس ایمان آوردیم.
پروردگارا از گناهان ما درگذر و زشتى کردار ما را بپوشان و هنگام جان سپردن مارا با نیکان محشور گردان, پروردگارا ما را از آنچه به پیامبران وعده دادى نصیب فرما و در قیامت خوارمان مگردان که تو در وعده ات تخلف ندارى. این چنین است که پروردگارشان خواهش آنان را اجابت کرد, که همانا من عمل زن و مرد شما را ضایع نمى کنم شما با هم یکى هستید.
بدین ترتیب قرآن ضمن خطاب به (اولوالالباب) و وعده پاداش به زن و مرد آنان و تصریح به وحدت نوعى آنها, این حقیقت را نیز یادآورى مى کند که اوج تعقل و مقام عالى شهود, هم در دسترس زن است و هم در توان مرد.
زن با اوجگیرى در مسیر درک و شهود, مقام عصمت, مقام مصاحبت با فرشتگان و مقام دریافت الهام الهى را از آن خود مى سازد. قرآن درباره حضرت زهرا, حضرت مریم و مادر موسى در چند آیه تعبیرات بلندى دارد; درباره زهرا (س) مى فرماید:
(إنّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا) احزاب / 33
خداوند مى خواهد هر آلایش را از شما خاندان نبوت بر دارد و شما را پاک سازد.
و درباره مریم(س) نیز مى فرماید:
(و إذ قالت الملائکة یا مریم إنّ اللّه اصطفاک وطهّرک و اصطفاک على نساء العالمین) آل عمران / 42
و آن گاه که فرشتگان گفتند: اى مریم! همانا خداوند تو را بر گزید و پاکیزه گردانید و برترى بخشید بر زنان جهانیان.
همچنین خطاب به موسى(ع) مى فرماید:
(إذ أوحینا إلى أمّک ما یوحى. أن اقذفیه فى التابوت فاقذفیه فى الیمّ) طه/ 39-38
[موسى] آن هنگام به مادرت وحى شگفتى نمودیم, که کودک خود را در صندقى قرار بده و آن را به دریا افکن.
بنابر این اسلام در ""سیر من الخلق الى الحق"" یعنى در حرکت و مسافرت به سوى خدا هیچ تفاوتى میان زن و مرد قائل نیست, 31 و سیر به سوى خدا با تعقل و عمل صالح امکان پذیر است. بنابراین اگر روایات نقص عقل و ایمان از نظر سند درست و داراى اعتبار باشد اشاره به موانع تعقل و رفع تکلیف دارد که در این نیز فرقى میان طبیعت مرد و زن نیست و اگر تفاوتى هست به زمینه هاى اجتماعى و بیرونى باز مى گردد.
ظاهر آیات از صحنه هاى گوناگون کارکرد زن پرده برمى دارد و او را در انجام کارهاى مؤثر در تعالى آزاد مى داند و وعده آمرزش و پاداش براى زنان روزه دار و صابر و انفاق کننده مى دهد که چندان با شرط بودن اجازه شوهر سازگار نمى نماید. معنى ندارد که با وجود تصریح قرآن به حق تملک زن:(للرجال نصیب مما اکتسبوا وللنساء نصیب مما اکتسبن) نساء/ 32 تصرف مالى زن مشروط به اجازه شوهر باشد 32. به همین دلیل بسیارى از فقیهان اهل سنت بر آزادى زن شوهر دار, در تصرف مالى چون هبه و صدقه تأکید دارند 33. دانشمندانى چون شیخ مفید از علماى امامیه نیز مى گویند:
(زن شوهر دار وقتى عقل کامل و رأى استوار داشته باشد, در ازدواج و معاملاتى مانند خرید و فروش, تملیک, هبه, صدقه و سایر تصرفات خود اولویت دارد.) 34
در آیه 195 آل عمران با تقسیم (اولوالالباب) به زن و مرد, به وحدت نوعى و تضمین پاداش آن دو تصریح دارد: (فاستجاب لهم ربّهم أنّى لا أضیع عمل عامل منکم من ذکر أو أنثى بعضکم من بعض) آن گاه با استفاده ازکلمه (فـ ) که تفریع را مى رساند مى فرماید:
(فالذین هاجروا وأخرجوا من دیارهم و أوذوا فى سبیلى و قاتلوا و قتلوا لأکفذرنّ عنهم سىآتهم و لأدخلنّهم جنّات تجرى من تحتها الأنهار ثوابا من عند الّله)
پس کسانى که هجرت کرده و از خانه هاى خود خارج شده و در راه من آزاردیده و جهاد کرده و کشته شده اند, البته بدیهاى آنان را مى پوشانم و آنها را در باغهاى بهشت که نهرها در آن جارى است وارد مى کنم و این پاداشى است از جانب خداوند.
مطالعه صدر وذیل این آیه تردیدى باقى نمى گذارد که مقصود, تشویق اولوالالباب ـ اعمّ از زن و مرد - به هجرت, جهاد و شهادت است. این سند دیگرى است بر آزادى زن و حق حضور او در صحنه هاى گوناگون فعالیتهاى ایمانى و انجام مسؤولیت که نردبان کمالات انسانى مى باشد. بر اساس چنین حقى زنان مسلمان در صدر اسلام در حضور پیامبر به استقبال شکنجه مشرکان رفته و با هجرت در راه خدا و حضور در میدان جهاد, افتخار آفریده اند.
خلاصه سخن این که زن و مرد در ویژگیهاى انسانى و در گرایش ها و لغزشگاه هاى اساسى همانند هستند, بر همین اساس حقوق و وظایف زن همسان با حقوق و وظایف مرد است و براى احراز تعالى انسانى بایستى اقداماتى به وسعت همه ارزشها داشته باشد, هر گونه ادعایى جز این در رابطه با حقوق زن آن گاه پذیرفتنى است که سند و دلیلى به قوّت و سندیت دلالت قرآن داشته باشد و گرنه تقدم با اطلاقات قرآنى خواهد بود.


کلمات کلیدی :

درباره
صفحات دیگر
آرشیو یادداشت‌ها
لینک‌های روزانه
پوندها
786