سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در گفتار دیگرى که از این مقوله است فرمود : ] از مردمان کسى است که کار زشت را ناپسند مى‏شمارد و به دست و زبان و دل خود آن را خوش نمى‏دارد ، چنین کسى خصلتهاى نیک را به کمال رسانیده ، و از آنان کسى است که به زبان و دل خود انکار کند و دست به کار نبرد ، چنین کسى دو خصلت از خصلتهاى نیک را گرفته و خصلتى را تباه ساخته ، و از آنان کسى است که منکر را به دل زشت مى‏دارد و به دست و زبان خود بر آن انکار نیارد ، چنین کس دو خصلت را که شریف‏تر است ضایع ساخته و به یک خصلت پرداخته ، و از آنان کسى است که منکر را باز ندارد به دست و دل و زبان ، چنین کس مرده‏اى است میان زندگان ، و همه کارهاى نیک و جهاد در راه خدا برابر امر به معروف و نهى از منکر ، چون دمیدنى است به دریاى پر موج پهناور . و همانا امر به معروف و نهى از منکر نه اجلى را نزدیک کنند و نه از مقدار روزى بکاهند و فاضلتر از همه اینها سخن عدالت است که پیش روى حاکمى ستمکار گویند . [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط محمدامیرتوحیدی در 89/1/28:: 5:13 عصر
 
دین گریزی، عوامل و راه حل‌ها در پرتو قرآن

محمد بهرامی

چکیده: تبیین پیشینه، عوامل و راهکارهاى مبارزه و کاهش دین گریزى از نگاه قرآن است.
نویسنده، دین را از نگاه قرآن، مجموعه‏اى از باورها و رفتارها با محوریت یک موجود برتر تعریف کرده و پس از اشاره به بیشینه دین گریزى، عوامل دین گریزى را مانند: محیط، دوستان و مربیان، فشار و خشونت، ناکار آمد دیدن دین، شک و تردید، ناسازگارى با عقل، ناسازگارى با علم، فقر، روان پریشى، سخنگویان دین، خواسته‏هاى نفسانى، تهاجم دینى و گستردگى شریعت با استناد به آیات قرآن به تفصیل مورد بررسى قرار داده است. سپس به راه حل‏هاى دین گریزى پرداخته و مرحله اول را پیشگیرى معرفى کرده و در این مرحله سه راهکار زیر را پیشنهاد کرده است:
1- معرفى شایسته و بایسته دین - طرح خردمندانه دین، آرامش بخشى دین و طرح سازگارى دین و علم
2- پیاده سازى و عملیاتى کردن دین
توجیه‏هاى اقتصادى، توصیه‏هاى سیاسى و اجتماعى
3- انسان سازى
راهکارهاى مرحله درمانِ دین گریزى را بسته به عوامل آن متفاوت دانسته و بر درمان خاص براى هر شکل دین گریزى تأکید کرده و در ادامه، براى تک تک عوامل دین‏گریزى، راهکارهاى درمانى متناسب با آن پیشنهاد کرده است است.

کلید واژه‏ها: دین گریزى/ دین گریزى در قرآن/ معناشناسى «دین»/ پیشینه دین گریزى/ عوامل دین گریزى/ پیشگیرى از دین گریزى/ درمان دین گریزى/ آسیب‏هاى اجتماعى/ جامعه‏شناسى قرآن/ دین‏شناسى قرآن/ مبارزه با دین

مقایسه دین گریزی به مثابه یک آسیب اجتماعی با دیگر آسیب های اجتماعی اهمیت درخور توجه این آسیب و نقش ویژه آن در پدیداری دیگر آسیب های اجتماعی را به اثبات می رساند؛ به گونه ای که فزونی و کاستی دین گریزی، افزایش و کاهش آسیب های اجتماعی را در پی دارد. افزایش دین گریزی، بالا رفتن آمار طلاق، اعتیاد، فساد و بزه کاری را در پی دارد و کاهش آن از آمار این گونه آسیب ها می کاهد.
نقش دینداری و دین گریزی در دیگر آسیب های اجتماعی از دید جامعه شناسان و روان شناسان نیز پنهان نمانده است؛ آنها به قدرت بازدارندگی دین در برابر هنجار شکنی و آسیب رسانی اعتراف دارند و دین را عامل مهمی در برقراری زندگی سالم اجتماعی می دانند. گوستاو یونگ دین را مانند گرسنگی و ترس از مرگ، واقعی می خواند و نبود روحیه دینی در انسان را عامل بروز اختلالات و تشویش های روانی معرفی می کند،1 و کابریل تارد از سرنوشت انسان ها در جامعه ای که دین در آن حضور ندارد و توان ایستادگی آنها در برابر خواسته های مخرب بدون حضور دین احساس نگرانی می کند.2
افزون بر این، تجربه و پژوهش های جدید نیز نشان از گرفتاری کمتر دینداران به هنجارشکنی و بزهکاری دارد:
«جوانان کاتولیک که از دامن مادران مستغرق در مذهب برخاسته اند نسبت کوچکی را در میان بزهکاران حائز بوده اند؛ در صورتی که جوانانی که در دامن مادرانی تربیت شده اند که به طور نامنظم به کلیسا می رفتند یا اصولاً به کلیسا نمی رفتند نسبت بالاتری را دارا بودند.»3
بنابراین دین گریزی به عنوان یک آسیب اجتماعی شایسته بحث و بررسی است. در این بررسی نخست معنی شناسی دین انجام می شود، و آن گاه پیشینه، عوامل و راهکارهای رودر رویی با این آسیب اجتماعی بیان گردد.

معنی شناسی دین در قرآن

در مجموعه آیاتی که دین و مشتقات آن را در خود جای داده است، جزا، طاعت، باور، اسلام، آخرت و… در شمار معانی دین قرار گرفته است.
این معانی چند گانه با ارجاع برخی به بعضی و ادغام تعدادی در یکدیگر، به دو معنی تقلیل می یابد:

1. قیامت یا آخرت؛ مانند:

«و إنّ علیک لعنتی إلی یوم الدین» ص/78
«وقالوا یا ویلنا هذا یوم الدین» صافات/20
«والذین یصدّقون بیوم الدین» معارج/26

2. مجموعه ای از باورها، رفتارها و مناسک

این مفهوم از دین به گروه، ملت، باورها و رفتارهایی ویژه وابسته نیست. در نگاه قرآن، مشرکان در شمار دینداران هستند؛ چنان که یهودیان نیز با باورها و رفتارهایی متفاوت دیندار شناخته می شوند و هر دو گروه حساسیت های خاص خود را دارند، از سرنوشت دین خود می هراسند و به سختی از آن دفاع می کنند:
«لکم دینکم و لی دین» کافرون/6
«إنّ الذین فرّقوا دینهم» انعام/159
«إنّی أخاف أن یبدّل دینکم» مؤمن/26
«لاتؤمنوا إلاّ لمن تبع دینکم» آل عمران/73
قابلیت اطلاق دین بر باورها و رفتارهای گوناگون، ادیان را به الهی و غیرالهی تقسیم می کند:
«أفغیر دین الله یبغون» آل عمران/83
همچنین نظر داشت این باورها و مناسک گوناگون «وابستگی به یک موجود برتر» را هستهٌ اصلی دین نشان می دهد. مشرکان با وجود تفاوت های بسیار رفتاری و اعتقادی با دیگر دینداران به یک موجود برتر وابستگی نشان می دهند.
هرچند در آیات قرآن دین به الهی و غیرالهی تقسیم می شود؛ اما دینی که به حق و قِیم توصیف شده و خواست ابراهیم، یعقوب، یوسف، نوح و محمّد(ص) دانسته شده تنها دین اسلام است و دیگر ادیان چنین ویژگی هایی ندارند.
نتیجه: دین به معنای مجموعه ای از باورها و رفتارها با محوریت یک موجود برتر است و دین گریزی به معنای فرار برخی دینداران از دین خویش. بنابراین می توان مطلق دین گریزی را به بحث و بررسی نشست؛ چنان که می توان یک دین خاص مانند اسلام را محور بحث قرار داد و از گریز عده ای از مسلمانان از اسلام و عوامل این گریز و راه حل های رودر رویی با این گریز بحث کرد.

پیشینه دین گریزی

دین گریزی به بلندای عمر دین پیشینه دارد. از زمان پیدایش نخستین دین، برخی دین را برنتافتند و گروهی سر بر آستان آن نهادند، اما پس از چندی از آن گریختند. این گریز و عوامل آن در گذشته تاریخ بسیار محدود و انگشت شمار بود، هم دین گریزان در اقلیت بودند و هم عوامل دین گریزی در شمار قرار نمی گرفت. نگاهی به تاریخ پر از فراز و نشیب به دین نشان می دهد دین باوری به تقلیل می رود و دین گریزی رشد می کند، تا آنجا که در چند سده اخیر دین گریزی سرعت چشمگیری یافته، اروپای مسیحی غیرمسیحی می نماید، دین بر شئون زندگی اروپاییان حاکم نیست، دین تافته ای جدا بافته از دیگر نهادهای اجتماعی لحاظ نمی شود، و بسیاری از دول اروپایی تاب تحمل وجود واژه دین را در قانون اساسی اروپای متحد ندارند و خواهان حذف این واژه هستند.
دین گریزی در آیات قرآن نیز پیشینه ای بلند و واقعیتی انکارناپذیر دارد. برای نمونه شماری از یهودیان از دین موسی می گریزند و گوساله پرستی پیشه می کنند (طه/85ـ88). برخی از اهل کتاب باعلم به درستی آیات خدا کافر می شوند (آل عمران/70). و چند نفر از مسلمانان از دین خویش می گریزند و به اهل مکه پناه می برند(آل عمران/86).

عوامل دین گریزی

در پرتو مطالعات تطبیقی میان قرآن کریم و دانش جامعه شناسی عوامل بسیاری را می توان برای دین گریزی جست وجو کرد. ما در این میان سیزده مورد را برشمرده ایم که از قرار زیرند:

1. محیط

یکی از عوامل مهم دین گریزی، محیط خانوادگی، کاری، اجتماعی و فرهنگی می تواند باشد. نشانگر این تأثیر و تأثر، پیدایش و رشد دین گریزی در برخی محیط ها و کاهش آن در دیگر محیط ها است. دین گریزان بیشتر به خانواده ها، دانشکده ها و… خاصی وابسته هستند؛ به گونه ای که شماری ازآنها اگر در محیط های متفاوتی قرار گیرند در شمار دین گریزان قرار نمی گیرند.
چنان که محیط ناسالم در این دین گریزی تأثیرگذار است؛ در برنتافتن دین نیز بسیار نقش آفرین است. برای نمونه در برخی از آیات، وابستگی به باورها و عادات پیشینیان عامل اصلی نپذیرفتن دین شمرده شده است.
در تعدادی از این آیات، نقش محیط در گریز از رفتارها و مناسک مطلوب دین دیده می شود. کافران که در محیط فرهنگی و اجتماعی خاصی زیسته اند و آداب و رسوم خاصی یافته اند در برابر فراخوان پیامبران از باورها و عادت های پیشینیان خود سخن می گویند:
«و إذا قیل لهم اتّبعوا ماأنزل الله قالوا بل نتّبع ما ألفینا علیه آباءنا» انبیاء/53
«و إذا قیل لهم تعالوا إلی ما أنزل الله و إلی الرسول قالوا حسبنا ما وجدنا علیه آباءنا» مائده/104
«وإذا فعلوا فاحشة قالوا وجدنا علیها آباءنا» اعراف/28
این آیه قرینه است که دیگر آیات نیز از تأثیر محیط بر رفتارها می گویند.
در دسته ای دیگر از آیات، تأثیر محیط بر گریز از باورها و عقاید دینی آمده است:
«قالوا أجئتنا لتلفتنا عمّا وجدنا علیه آباءنا» یونس/78
«فقال الملأ الذین کفروا من قومه ما هذا إلاّ بشر مثلکم یرید أن یتفضّل علیکم و لوشاء الله لأنزل ملائکة ما سمعنا بهذا فی آباءنا الأوّلین» مؤمنون/24

2. دوستان و مربیان

عامل دیگر دین گریزی، دوستان، مربیان و احبار هستند. نظر سنجی ها از تأثیر شگرف دوستان بر یکدیگر، مربیان بر دانش آموزان و کاهش اعتماد فرزندان به والدین و حرف شنوی از ایشان حکایت دارد. از سویی حدود 80? از والدین به نوعی فرزندان خویش را ناسازگار می خوانند. و از سویی دیگر نوجوانان به رفتارها و باورهای والدین خرده می گیرند و حاضر به پیروی از ایشان نیستند.4
قوم موسی بیشتر تحت تأثیر سامری قرار گرفتند و از دین موسی گریختند(طه/85ـ88). در آخرت نیز دوزخیان عذر به درگاه خدا می برند و دوستان ناشایست را عامل دین گریزی خود معرفی می کنند:
«یا ویلتی لیتنی لم أتّخذ فلاناً خلیلاً» فرقان/28
«و کنّا نخوض مع الخائضین» مدثر/45
چنان که دوستان و مربیان در گریزان ساختن دینداران از دین خویش سهم دارند در پذیرا نشدن ایشان دین حق را نیز نقش آفرین هستند. برای نمونه فرزند نوح(ع) تحت تأثیر محیط و دوستان از دین گریخت و از شمار خاندان و نجات یافتگان بیرون رفت(هود/46). شماری از کافران با الگوگیری از بزرگان خود به دین گریزی کشانده شدند:
«اتّخذوا أحبارهم و رهبانهم أرباباً من دون الله» توبه/31
«وقالوا ربّنا إنّا أطعنا سادتنا و کبرائنا فأضلّونا السبیلا» احزاب/67

3. فشار و خشونت

یکی از عوامل مهم آسیب های اجتماعی اجبار و اکراه بر انجام برخی رفتارها و کردارها بوده و هست. اجبار، خشونت و سخت گیری پیامدهای بسیار ناگواری دارد که لج بازی، پنهان کاری، دروغ و انتقام، تنها بخشی از نتایج سوء این عامل هستند5. خشونت دیدگان بیشتر از دیگران دگرآزاری می کنند، بیشتر انتقام می گیرند و با رغبت بیشتری هنجار شکنی می کنند6. گری گوری می گوید: کتک خورده ها در آینده یا افرادی بی اراده و شل و ول بار می آیند و یا آدم های قلدری که با نگاه به گذشته در پی انتقام گیری هستند.7
جامعه شناسان نیز اجبار و لزوم نهفته در هنجارهای آتی را زمینه ساز ناسازگاری و هنجارشکنی عده ای می دانند.8 دین گریزی نیز چونان دیگر آسیب های اجتماعی از این عامل بی بهره نمانده است. خشونت هایی که به نام دین انجام می گیرد و الزام هایی که در جهت دین آوری صورت می پذیرد گروهی را در صف دین گریزان آورده است و در نگاه ایشان تصویر دین، تصویری خشن و همراه با فشار، تهدید و ارعاب می گردد. بسیاری از کودکان در دوران نوجوانی وجوانی، تهدید و گاه تنبیه والدین به انجام فرائض و ترک برخی رفتارها را شاهد بوده اند، و در محیط تحصیلی کاستن از نمره انضباط، تحقیر و تهدید را تحمل کرده و به اجبار در نماز جماعت و دیگر مراسم دینی شرکت کرده اند، و سپس در محیط کار و فعالیت به نام دین، بست و بندهای بسیار را تجربه می کنند.
در نظرگاه قرآن نیز مهربانی، خویشتن داری و آسان گیری بر مردم، عامل جذب آنان، و سخت گیری و فشار، عامل گریز از دین معرفی شده است:
«فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظّاً غلیظ القلب لانفضّوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم» آل عمران/159
با این نگاه، قرآن از پیامبران، نرم گویی با سردمداران کفر و فساد را می طلبد و ایشان را از درشت گویی باز می دارد:
«فقولا له قولاً لیناً لعلّه یتذکّر أو یخشی» طه/44
و احکام را به گونه ای تشریع می کند که دینداران در سختی گرفتار نیایند: «لایکلّف الله نفساً إلاّ وسعها».

4. ناکارآمد دیدن دین

یکی از عوامل دین گریزی ناکارآمدی دین است. انسان عصر جدید از تنهایی، انزوا، اضطراب و… بسیار آزار می بیند.
هری استاک سالیوان می گوید:
در عصر فروید دغدغه اصلی سرکوب جنسی بود و در عصر جدید مشکل اصلی انسان تنهایی است.9
گوستاو یونگ می نویسد:
«ما در عصر بزرگ ترین آشوب ها و بی قراری ها به سر می بریم؛ در عصر کشمکش های عصبی، اغتشاش های ذهنی و سردرگمی دیدگاه ها و باورها».10
فروم می گوید:
زندگی ما توأم با آشفتگی و سرگردانی روحی است که به گونه ای خطرناک به حالت دیوانگی نزدیک شده است.11
فشارهای روانی بر انسان معاصر به اندازه ای است که 80? بیماری های جدید از فشارهای روانی ناشی می شود.
این انسان با این دغدغه ها و مشکلات روحی و روانی، دین را عاملی برای نجات خویش می بیند و به سمت دین می رود. براین اساس یونگ برای دین خصلتی روان درمان گرانه قائل است و دین را معنی بخش وجود انسان و رهایی بخش او از مشکلات می شناساند.12 و مالینوفسکی نیز چونان یونگ می اندیشد.13 و با همین تصور مشرکان بت پرستی می کردند و از بت های خود انتظار یاری داشتند:
«واتّخذوا من دون الله آلهة لعلّهم ینصرون» یس/74
این نیاز انسان را برخی از طراحان دین، شناسایی کرده با طرح ادیان جدید، خود را رهایی بخش انسان از مشکلات روحی و روانی معرفی می کنند. نورمن ویت سنت پیل طرّاح یکی ازاین ادیان می گوید:
با اطمینان به نفس و حرارت و نگرش مثبت و به کمک پروردگار می توانی مشکلات شخصی خویش را حل کنی و قادر متعال علاج نگرانی است.14
در ژاپن نیز ادیان جدید، مهاجرین به شهرها را که نسبت به سایر ژاپنی ها از تنهایی، غم و اندوه بیشتری رنج می برند نشانه می گیرند و در جذب و پذیرش آنها بسیار موفق جلوه می کنند، آنها این اطمینان را به پیروان خویش می دهند که دین پذیرفته شده رهایی بخش و آرامش آفرین است.
وقتی انسان با این رویکرد به سمت دین می رود و در شمار دینداران قرار می گیرد از دین آرامش و سعادت و رهایی از تنهایی را می طلبد. اگر دین نتواند این خواسته را برآورده سازد گریز از چنین دینی طبیعی است.
برخی دین گریزی ها در دوران معاصر از آن جهت است که دین گریزان دین را فاقد راهکارهای مناسب برای برون رفت ازغم، غصه، اندوه و اضطراب می دانند، آنها تصویر می کنند دین نه تنها ایشان را از تنهایی و اضطراب نمی رهاند، بلکه با توصیه به گریه، بر سر و سینه کوفتن و خویشتن آزاری، غم و غصه و اندوه آنها را تشدید می کند.

5. شک و تردید

یکی دیگر از عوامل دین گریزی شک و تردید نسبت به آموزه ها و سنت های دینی است. این عامل در عصر جدید که دوران گرداب های سهمگین شک و تردید است بسیار بیشتر از گذشته جلوه می کند. گرداب شک و تردید چنان گسترده و فراگیر است که هیچ آموزه ای از آن بی نصیب نمانده است.
کارل گوستاو یونگ می گوید:
«من در مجموع خیال می کنم اغراق نیست وقتی که می گویم انسان امروزین از لحاظ روان شناختی دچار شکی کم و بیش مرگبار شده و در نتیجه غریق شک و تردید گشته است».15
انسان امروز به تمامی باورها و اعتقادات و مناسک پیشینیان به دیده شک و تردید می نگرد، او تفاوتی میان معارف مقدس و نامقدس نمی بیند و شک و تردید خویش را در تمام حوزه ها می گستراند.
این شک و تردیدها وقتی در قالب پرسش درآیند و جواب شایسته گیرند بسیار خجسته و ارزشمند می نمایند و دینداری را مستحکم می سازند، اما وقتی پرسشی نشوند یا پاسخ بایسته نگیرند بسیار ویرانگر می شوند؛ به ویژه آن گاه که پرسشگر، دین را نابردبار در برابر پرسش های خود ببیند. پیامبر امّی می ماند؛ مبادا برخی از مسلمانان در وحیانی بودن قرآن شک و تردید کنند و دین گریز شوند:
«و ما کنت تتلوا من قبله من کتاب و لاتخطّه بیمینک إذاً لارتاب المبطلون» عنکبوت/48
و شک و تردید شماری از مسلمانان، آنها را به دین گریزی می کشاند، تا جایی که به خدا و روز واپسین به دیده تردید می نگرند:
«إنّما یستئذنک الذین لایؤمنون بالله و الیوم الآخر وارتابت قلوبهم فهم فی ریبهم یتردّدون» توبه/45
چنان که شک و تردید عامل مهمی در گریز دینداران از دین است؛ این شک و تردید عامل مهم در عدم پذیرش دین حق است. بنی اسرائیل به جهت شک و تردید دین موسی را برنتافتند و گفتند:
«یا موسی لن نؤمن لک حتی نری الله جهرة» بقره/55
و درباره ایشان می خوانیم:
«إنّهم لفی شکّ منه مریب» هود/110
قوم عاد در حقانیت دین هود شک و تردید داشتند و خواستار نشانه بودند و بدون نشانه پذیرای دین نمی شدند و از خدایان خویش دست برنمی داشتند:
«یا هود ما جئتنا ببینة و ما نحن بتارکی آلهتنا عن قولک و ما نحن لک بمؤمنین» هود/53
قوم صالح خود را در شک و تردید می دیدند و از اینکه صالح(ع) با این شک، آنها را به دین خویش می خواند شگفت زده بودند:
«أتنهانا أن نعبد ما یعبد آباؤنا و إنّنا لفی شکّ ممّا تدعونا إلیه مریب» هود/62
یوسف(ع) نیز نشانه ها می آورد، اما گروهی گرفتار شک و تردید یا به بهانه شک و تردید دین او را بر نمی تابند:
«و لقد جاءکم یوسف من قبل بالبینات فما زلتم فی شکّ ممّا جاءکم به» مؤمن/34
قوم نوح، عاد، ثمود و… نیز به فراخوان پیامبران به دیده شک می نگرند:
«و قالوا إنّا کفرنا بما أرسلتم به و إنّا لفی شک ممّا تدعوننا إلیه مریب» ابراهیم/9
و از ایشان معجزه می خواهند:
«فأتونا بسلطان مبین» ابراهیم/10
فرعون نیز به موسی شک داشت و او را دروغگو می خواند:
«إنّی لأظنّه کاذباً» مؤمن/37
از این جهت به هامان گفت برای من برجی بلند بساز تا از فراز آن به خدای موسی که دربارهٌ او شک دارم دست یابم:
«و قال فرعون یا هامان ابن لی صرحاً لعلّی أبلغ الأسباب أسباب السموات فأطّلع إلی إله موسی» مؤمن/36ـ37
و همین شک و تردید عامل نپذیرفتن اسلام از سوی عده ای است:
«أم یقولون افتراه» سجده/2
«و ماکنت تتلوا من قبله من کتاب و لاتخطّه بیمینک إذًا لارتاب المبطلون» عنکبوت/38
کافران، اسلام را ساختگی می دیدند و نسبت به وحی تردید داشتند:
«ء أنزل علیه الذکر من بیننا بل هم فی شکّ من ذکری» ص/8
چنان که نسبت به آخرت و دین پیامبر اسلام نیز در تردید بودند:
«بل هم فی شکّ منها» نمل/66
«قل یا أیها الناس إن کنتم فی شکّ من دینی» یونس/104
«یا أیها الناس إن کنتم فی ریب من البعث» حج/5
این شک و تردیدها نسبت به وحی، پیامبر، آخرت و… عامل اصلی گریز عده ای از اسلام و فرارشان از جهاد است:
«إنّما یستئذنک الّذین لایؤمنون بالله و الیوم الآخر و ارتابت قلوبهم فهم فی ریبهم یتردّدون» توبه/45

6. ناسازگارنمایی با عقل

نیازهای انسان به دو گروه تقسیم می شود: 1. نیازهای فطری، 2. نیازهای غیرفطری.
نیازهای فیزیولوژیک، ایمنی خواهی، تعلق پذیری و عشق، احترام و خودشکوفایی در شمار فطریات هستند.
آبراهام مزلو نیازهای شناختی را نیز از شناخت های فطری می خواند:
«شواهد تاریخی قابل ملاحظه ای نشان می دهد که مردم با به خطر انداختن زندگی شان به دنبال دانش بوده اند. از این رو این نیاز را بالاتر و برتر از نیازهای ایمنی خود قرار داده اند.»16
در نگاه عده ای این نیازهای شناختی خاستگاه دین است. برای نمونه اگوست کنت، هربرت اسپنسر، ادوارد تایلی و جیمز فریزر، خاستگاه دین را عواطف نمی دانند؛ به باور آنها انسان های اولیه دانش خواه بودند و ذهن آنها بسیار عقلایی. این گروه ریشه فعالیت های دینی و مناسک را در باور داشت ها و اندیشه ها جست وجو می کنند و ریشه دین را در خرد بشری می جویند.
بنابراین وقتی گروهی دینی را پذیرا می شوند انتظار ناسازگاری آن دین با خرد را ندارند که اگر چنین تنشی میان عقل و دین رخ نماید آنها از دین به سود عقل چشم می پوشند.
برخی از دین گریزی ها در میان جوانان و دیگر اقشار جامعه از سر ناسازگار دیدن دین با عقل است. عده ای در جهان اسلام، شبیه خوانی، تعزیه خوانی، معجزات، شیطان، جنّ، تفاوت مرد و زن در دیه، ارث و… را بر نمی تابند و آنها را با عقل ناسازگار می خوانند، چنان که در میان مسیحیان نیز شماری تثلیث، رخدادهای زمان تولد مسیح، عشاء ربّانی و تأثیر قطعه نانی تبرّک شده و جرعه ای شراب در خوشبختی را که از باورهای مسیحیان است با عقل ناسازگار می شناسند و برخی یهودیان نیز بی بندوباری سلیمان، کشتی گرفتن یعقوب با خدا، فریاد و فغان ایوب و هوسرانی داود را ـ آن گونه که تورات می گوید ـ با خرد ناسازگار می شناسند.

7. ناسازگارنمایی با علم

در نگاه عده ای علم و دین ناسازگار با یکدیگرند و تلاش های فراوانی که در راستای آشتی این دو انجام شده ناکام است. دین نظریات نوآمد علمی را بر نمی تابد. چنان که تصور اینکه یک نفر هم دیندار باشد وهم دانشمند، امکان پذیر نیست. استیون وینبرگ، فیزیک دان، به عنوان نماینده برجسته این گروه می گوید:
«هر چه علم، عمیق تر به سرشت اشیاء نگاه کند کمتر به نظر می رسد جهان نشانی از یک خدای «علاقه مند» را در برداشته باشد».17
اینشتین، همفکر وینبرگ نیز خدای شخصی اسلام، مسیحیت و یهودیت را پذیرفتنی نمی داند.
یکی از نمونه های برجسته ناسازگاری علم و دین، نظریه تکامل داروین است. این نظریه با آنچه ادیان به عنوان هدفداری جهان مطرح می کنند کاملاً در ناسازگاری است. وینبرگ می گوید:
«ناسازگاریی که نظریه تکامل با دین می آفریند از فیزیک بیشتر است؛ چه اینکه این نظریه، عقیده به یک خدای ذوالعنایه را به چالش می کشد. برداشت وینبرگ به باور پیروان داروین نیز صحیح می نماید؛ چنان که هائیکل، کارل مارکس، نیچه، فروید و… نیز با الحاد سازگار است».18
همچنان که ناسازگار دیدن دین با علم از عوامل مهم دین گریزی است؛ تهی دیدن دین از علم و بی ثمر بودن آن نیز از عوامل دین گریزی شناخته می شود. برای نمونه کافران از آن جهت از اسلام می گریختند که قرآن را اساطیر می شناختند، و از علم تهی می دانستند. درنگاه آنها اساطیر از واقعیت تهی است و ثمره ای جز سرگرمی ندارد، اما علم فواید بسیار دارد و انسان را در رسیدن به خواسته ها و آرزوها یاری می کند:
«إن هذا إلاّ اساطیر الأوّلین» انعام/25
رشید رضا در تفسیر این آیه می نویسد:
«یعنی أنّهم لایعقلون ممّا فی القرآن من أنباء الغیب فی قصص الأمم مع رسلهم، إلا أنّها حکایات و خرافات تستطر و تکتب کغیرها، فلا علم فیها و لا فائدة منها».19
این نمونه و نمونه های دیگر با فرض بهانه بودن نیز حکایت از آن دارد که کافران اسطوره را بر نمی تابند و آن را با علم ناسازگار می شناسند.
امروزه نیز برخی از اهل کتاب به جهت ناسازگاری کتاب مقدس با یافته های علمی از آن می گریزند. موریس بوکای می نویسد:
«در مورد عهد عتیق نیـازی بود از کتاب نخست آن یعنی سفر پیدایش پا فراتر نهم، تا به تأکیداتی آشتی ناپذیر و غیرقـابل توجیه با معلومات قطعی علمی روبرو شوم».20
ییاتی گورسگی می گوید:
«در انجیل ها چه از جهت تاریخی و چه از لحاظ جغرافیایی مطالب نادرست فراوان به چشم می خورد».21
نمونه هایی از دین گریزی در جهان اسلام نیز دیده می شود. برای نمونه کسروی برخی از آیات را با علم ناسازگار می بیند و از اسلام می گریزد و برخی از جامعه شناسان و روان شناسان نیز از آن جهت که وحی، شیطان، جن و فرشته را در خور آزمایش و تحلیل و بررسی علمی نمی دانند از دین می گریزند و یا به تحلیل علمی وحی و شیطان و موضوعاتی از این دست می پردازند؛ تحلیلی که در نظرگاه دینداران عین دین گریزی است.

8. فقر

یکی از عوامل مهم و کلیدی در بروز ناهنجاری های اجتماعی، فقر است. برای نمونه 85 تا 90? جرایم در ایتالیا توسط افراد خانواده های فقیر انجام می شود در صورتی که این خانواده ها 60? کل جمعیت را تشکیل می دهند. تحقیقات دکتر سیریل برت در کتاب بزهکار جوان نیز جرایم فقرای لندن را 19? وجمعیت آنها را 8? کل جمعیت لندن می خواند.22
نقش فقر در پدیداری آسیب های اجتماعی در دین گریزی نیز دیده می شود؛ به گونه ای که بخشی از دین گریزی ها در خانواده های ضعیف یا بسیار ضعیف است. تأثیرگذاری فقر بر پدیداری آسیب های اجتماعی و هنجارشکنی در جایی است که فقر منفی انگاشته شود، اما اگر مثبت دیده شود و امتحان الهی قلمداد گردد به دین گریزی و هنجارشکنی و آسیب رسانی نمی انجامد.
افزون براین نقش فرد در پدیداری فقر نیز بسیار مهم جلوه می کند. فقری که از تنبلی و سستی فرد پدید می آید در مقایسه با فقری که در یک حکومت دینی پدید می آید بسیار کمتر به دین گریزی می انجامد. فقری که در یک حکومت دینی پدیدار می شود به حساب دین گذاشته می شود و زمینه های گریز از دین را فراهم می سازد، اما اگر همین فقر در یک حکومت سکولار رخ دهد، دین گریزی نمی آورد.
تأثیر فقر بر دین گریزی در آیات قرآن نیز دیده می شود:
«الشیطان یعدکم الفقر» بقره/268
شیطان مسلمانان را از فقر می ترساند، شاید ایشان از فقهر بهراسند و دین گریزی پیشه کنند. در برابر، خداوند وعده آمرزش و فزونی می دهد:
«و الله یعدکم مغفرة منه و فضلاً» بقره/268
و تهی دستان را از فضل خویش بهره مند می سازد:
«إن یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله» نور/32
و بر این اساس در روایات می خوانیم:
«کاد الفقر أن یکون کفراً».

9. روان پریشی

یافته های جدید علمی نشان از بیماری شمار زیادی از آسیب رسانان و هنجارشکنان دارد. این یافته ها، دستگاه ها و نهادهای مسئول را ناگزیر از فراخوان روان پزشکان و مددکاران اجتماعی ساخته است، تا آنجا که امروزه بیشتر زندان ها و ندامتگاه ها از خدمات این گروه ها بهره می گیرند و در اصلاح زندانیان و درمان آنها می کوشند.
دین گریزی نیز مانند بسیاری از آسیب های اجتماعی متأثر از این بیماری ها می باشد. خاستگاه شناسی دین گریزی گروهی از دین گریزان، نشان از بیماری شدید آنها دارد؛ به گونه ای که ایشان در برابر دین، مانند سنگ یا شدیدتر از سنگ می نمایند:
«ثمّ قست قلوبکم من بعد ذلک فهی کالحجارة أو أشدّ قسوة» بقره/74
«و أما الذین فی قلوبهم مرض فزادتهم رجساً إلی رجسهم» توبه/125
«فتری الّذین فی قلوبهم مرض یسارعون فیهم» مائده/52
عناد، دشمنی، تکبر، حسد و… برخی از بیماری های دین گریزان است. شماری از بنی اسرائیل خودبزرگ بینی داشتند، خویش را برتر از طالوت می دانستند، رهبری او را بر نمی تافتند، از جهاد سرباز می زدند:
«و قال لهم نبیهم إنّ الله قد بعث لکم طالوت ملکاً قالوا أنّی یکون له الملک علینا و نحن أحقّ بالملک منه» بقره/247

10. سخنگویان دین

کنش های رفتاری و گفتاری ناشایست برخی سخنگویان دین و مسئولین حکومتی یکی دیگر از عوامل دین گریزی است. برخی سخنگویان دینی وضعیت فرهنگی و اجتماعی رضایت بخشی ندارند، این عده در مواجهه با دیگران نفرت آفرینی می کنند و ایشان را دین گریز می سازند، دین را در قالب پوسیده و فرهنگی و اجتماعی و خاص خود می برند و با خرافه سازی و جعل و تحریف دین، چهره ای نامطلوب و زننده از دین ترسیم می کنند و با انگشت نهادن روی برخی روایات که بیشتر ساختگی می نمایند تاب تحمل مخاطب را می ربایند.
برای نمونه برخی از دین گریزی ها در غرب، نتیجه نفرت مردم از کشیشان بود. مردم امتیازات این گروه و تنگ نظری و قدرت طلبی و ثروت برخی از اسقف ها را بر نمی تافتند و با دین گریزی در برابر ایشان واکنش نشان می دادند. در آیات قرآن نیز برخی از نشانه های نقش دانشمندان اهل کتاب در دین گریزی آمده است:
«یا أیها الذین آمنوا إنّ کثیراً من الأحبار و الرهبان لیأکلون أموال الناس بالباطل و یصدّون عن سبیل الله» توبه/34
گروهی از علمای اهل کتاب با در هم آمیختن ساخته های خویش با دین، با هدف مادی دین را با زندگی و خرد ناسازگار نشان می دهند و زمینه های دین گریزی را فراهم می سازند:
«فویل للذین یکتبون الکتاب بأیدیهم ثم یقولون هذا من عند الله لیشتروا به ثمناً قلیلاً» بقره/79
«یا أهل الکتاب لاتغلوا فی دینکم» نساء/171
در جهان اسلام نیز برخی سخنگویان چنین نقشی دارند؛ آنها با رفتار زشت، دنیاطلبی، گناه، خشونت و باورهای خویش مردم را به اصل دین بدین می کنند و ایشان را به وادی دین گریزی می برند؛ در صورتی که آیات یاد شده به علمای اهل کتاب محدود نمی شود، بلکه سخنگویان اسلام نیز مشمول این آیه هستند و باید از سوق دادن مردم به دین گریزی بپرهیزند.


کلمات کلیدی :

درباره
صفحات دیگر
آرشیو یادداشت‌ها
لینک‌های روزانه
پوندها
786